اصول نیمکت مربیگری
نیمکت مربیگری کار آمد بر پایه چندین فرضیه کلیدی است که مربی میبایست آنها را بررسی و ارزیابی کند :
1) همیشه دو تیم و دو مربی در هر میدان بازی وجود دارد ! مربیان تازه کار این حقیقت ساده را نادیده می گیرند .این فرضیه دو مفهوم برای مربیان تازه کار دارد , اول اینکه مثل بازیکنان نخبه شطرنج , یاد بگیرند که هر بازی را از دیدگاه تیم های دیگر ببینند , برای اینکه فقط از این طریق می توان حرکات حریف را پیش بینی کرده و راهکارهای احتمالی را نیز پیش بینی نمایند . در حقیقت آنها باید مربی هر دو تیم باشند , که این فرضیه ای است که تاکنون بندرت در ادبیات مربیگری بدان اشاره شده است . دوم اینکه مربیانی که امیدوارند کارشان همیشه با موفقیت و خوب پیش برود نباید فکر کنند که همه حریفان آمده اند تا پیروزی را بهآنها تسلیم کنند , بلکه باید بدانند که حریفان به چگونگی شکست دادن شما فکر خواهند کرد و به دنبال یافتن راهکارهائی هستند که به خواسته خود برسند . پس می توان پذیرفت که این امر موجب مبارزه بین مربیان گردد .
2) یک رقابت می تواند بدترین یا بهترین موقعیت را برای بازیکنان و مربیان فراهم آورد . فشار بالای شرایط بازی و اشتیاق و هیجان برای کسب پیروزی یا نگرانی و اضطراب برای حداقل نباختن , می تواند حتی روی مربیان و بازیکنان سطح بالاتر تاثیر گذاشته و ممکن است حس دور اندیشی خود را از دست داده و اقدام به گفتن یا انجام چیزی شوند که تا مدتها تاسف آنرا بخورند .
3) موفقیت یا شکست بیشتر به کیفیت تمرین و آماده سازی بستگی دارد تا به تغییرات انجام شده در طول بازی . بر این اساس مربیان باید به آنچه که سعی دارند به آن برسند ایمان و اعتقاد داشته باشند , و به آنچه که در آموزش انجام داده اند اطمینان داشته باشند و تحت هیچ شرایطی به سبب بعضی مسائل و فشارها , شتابزده و احساسی عمل نکنند چرا که ممکن است باعث بروز مشکلات جدی در تیم در جریان بازی و یا حتی بعد از مسابقه گردد . اگر شما ماهها یا سالها را صرف آموزش نمائید و ساعتها وقت صرف آماده سازی تیم جهت یک بازی خاص نموده باشید به ندرت پیش می آید که بخواهید در جریان بازی کل سیستم بازی را تغییر دهید .
انعطاف پذیری در برنامه بازی هم مهم و هم خیلی ضروری است , اما باید اساس و پایه کار شما را تحت تاثیر قرار ندهد , چه در آنصورت تمرینات قبلی شما اثر مثبتی از خود نداشته است .
4) مسئله ای نیست که حریف شما چه تیمی باشد یا تا چه اندازه تیم شما آماده است , بلکه مسئله اینجاست که ممکن است بازیکنان اجبارا یا بدون اجبار دچار اشتباه شوند . شیوه پاسخ و موضوع اتخاذ شده مربی در برابر این اشتباهات , می تواند تاثیر بسیاری بر روی اطمینان و اعتقاد بازیکنان , روحیه تیم , روابط گروهی و کل کار تیم داشته باشد .
5) تحول و پیشرفت نیاز به زمان دارد و این هنگامی رخ می دهد که افراد مربوطه واقعا احساس کنند که نیاز به تغییر دارند . اگر بخواهیم تیم به شکلی که می خواهید بازی کند , دو فصل طول می کشد و اگر بخواهید فرهنگ یک باشگاه را تغییر دهید , ممکن است زمان بیشتری صرف این موضوع شود . بنابراین مربیان باید و حتما دورنگر و بلند نظر باشند و به کار یک تیم که در جریان یک برنامه ریزی منظم و هدفمند قرار می گیرد اطمینان داشته و در مورد پیشرفت مرحله به مرحله کار , احساس رضایت خود را به تیم نشان و انتقال دهند .
نقش مربیان در استخدام و آزادسازی بازیکنان بمنظور تسریع در پیشرفت نسبت به سایر مسائل پیچیده که برای مربی اهمیت دارد , برجسته تر می باشد .
6) شما نمی توانید گذشته را تغییر بدهید , اما می توانید از آن عبرت بگیرید . مربیان باید نسبت به تصمیمات خود , مسئولیت پذیر باشند و با نتایج اعمالشان زندگی کنند . برای انجام اینکار آنها نیاز به داشتن یک فلسفه روشن در ورزش و زندگی بصورت مرتبط دارند و آنها باید این ظرفیت را داشته باشند که همواره نگاهی رو به جلو و مثبت داشته باشند .